۲۳ آذر ۱۳۸۹

معرفت شناسی 10

البته بنظر این جواب قانع کننده نبود .

ما واقعا نمی توانیم علوم را ندید بگیریم

علوم و تکنولوژی با زندگی ما گره خورده شک کردن به مبانی آن کار راحتی نیست .

حالا به مابعدالطبیعه گیر می داد می گفتیم خوب حالا ما هم همچین ته قلبمون محکم نیست حالا تو هم شک کن ولی علوم رابطه علت معلولی اینا خیلی سخته شک کردن .

راستی تا از اینجا نگذشته ایم یک سئوال دیگری از تجربه گرایان کردند که این مفاهیمی مثل انسان و حیوان از کجا در ذهن ما هست ما در طبیعت حسن و حسین و مموشی ( گربه همسایه ) داریم اما انسان و حیوان نداریم .

همین هیوم جواب دادند که اینها انتزاعات از وجه مشترک ایشان است ( یعنی قبول کردند که ذهن بلاخره یک چیزی را از خودش می سازد ) که مثل اینکه انسانی را از دور ببینی فقط صور مشترک با باقی انسانها را تشخیص می دهی و در ذهن انسان را بخواهی تصور کنی یک کسی را که دیده ای بدون اینکه بتوانی همچین با دقت صورتش را تصور کنی خیلی محو می آید و می رود این می شود آن مفهوم انسان .

راستش این توضیح بد نیست تا حدودی آدم را قانع می کند همین الان دارم سعی می کنم انسان را تصور کنم صورتش نمی آید یک جوری سخت است .

این مفاهیم انتزاعی بنظر من هم همان ادراکات نامفهوم است نا روشن نا خوانا .

یک جورایی بنظر این دیگر ساخته و پرداخته حواس است و تجربه گرایان یک جورایی راست می گویند .

نظر شما در باره تجربه گرایی صرف چیست ؟

رهیاب - باغدار

معرفت شناسی 9

هیچی !!!!!!!!!

یا حداقل من فکر می کنم جواب بخصوصی نداشتن بدن .

نکنه جواب داشتن من خبر ندارم .

اینم بعید نیست چون من از خیلی چیزها خبر ندارم .

حالا اگه یکی خبر داشت به منم بگه .

بهترین جواب جواب برادر هیوم ( دیوید مقدس ) بود ایشان فرمودند خوب آنچه ما نمی بینیم نمی توانیم بگوییم که هست !!

ببخسید !!!!

یعنی رابطه علت معلولی پرتاب و پرتاب کننده و.. وجود نداره ؟

هیوم : نه

پس تو خودت اگه سنگ تو سرت بخوره برنمی گردی ببینی کی تو سرت زده ؟

دیوید : چرا برمی گردم می دم پلیس سفارت دستگیرش کنه ( آخه تو سفارت کار می کرد )

خوب چرا بر می گردی هر معلولی که علتی نداره

دیوید : بر حسب عادت

عادت !!!!!!!!!!!

دیوید : آره عادت عزیزم ما عادت داریم که هر وقت خورشید رو دیدیم همه جا روشن بوده پس هر وقت همه جا روشنه انتظار داریم که خورشید رو ببینیم اینها با هم عجین شدن این تکرار عادت باعث شده این انتظارات در ما شکل بگیره البته اینها به هم ارتباطی ندارند ( البته منظورش اینه که ارتباطشون رو نمی توان با توانی که در ما هست اثبات کنیم ) ارتباط علت و معلولی همان توالی حوادثه یا به عبارتی بهتر در حد توالی حوادث آن را که می توان با تجربه تایید کرد می شود قبول نمود اما مابقی آن را نمی توان اثبات کرد .

پس علوم چی علوم تجربی بیشترش ( اگه نگیم همش ) بر اساس پیدا کردن این روابط علی است ( علی را علی بخوانید یک موقع علی نخوانید ) ؟

خوب به علوم هم مشکوکم

آها !!!!

به چی مشکوک نیستی ؟

به همه چی مشوکم به علم به ما بعدالطبیعه به ....

خیلی شکاکی بابا

آره به تو هم مشکوکم  آهای نگهبان


رهیاب - باغدار

۲۲ آذر ۱۳۸۹

معرفت شناسی 8

گفتیم که رابطه علت و معلولی و اصلا رابطه پدیده های خارجی معمولا دیده نمی شوند بلکه این خود پدیده ها  هستند که  به تور حواس در می آیند .

مثلا اینها رابطه زمانی دارند رابطه مکانی دارند ( یکی سمت چپ اون یکیه ) رابطه بزرگی  و کوچکی دارند رابطه کل به جز دارند و امثالهم .

این روابط واقعا در محیط نیست و ذهنیست  هم ذهنیست  هم جزئی از اطلاعات ماست که اتفاقا اطلاعات مهمی هم هستند .

مثلا شما می روید پرتقال فروشی پرتقال بخرید خوب مهم است بدانی که فروشنده اون بزرگترها را پشت سر اون کوچکترها مخفی کرده تازه اصلا باید بدانی بزرگی و کوچکی چیست وگرنه پرتقال خریدن که هنر نیست شما پول بیزبان را بدهی یک مشت پ.. گوسفند بارت کنند ببری بگذاری جلوی مهمان ( نه پشت سرش که این هم از مفاهیم ذهنیست ) که بعدا پشت سرت لیچار بخوانند هم پولت برود هم آبرویت هم زنت طلاق بگیرد هم بچه گدا خانه برود خوب همه اینها نشان می دهد که بعض از مفاهیم بسیار مهم که اتفاقا علوم هم جز آنها هستند در همین روابط بین اشیا هستند و نه در خودشان ( نسبت اشیا با هم ) و هیچکدام از این نسبتها مرئی نیست شنیدنی و لمس کردنی و بوییدنی هم نیست پس مفاهم ساخته و پرداخته ذهنیست که می گوییم هیچکاره است .

خوب تجربه گرایان چه جوابی دارند بدهند ؟

ببخشید قرار بود در این پست تجربه گرایان صحبت کنند ما خیلی عصبانی بودیم ( بخاطر پرتقالها ) مجال ندادیم .

پست بعدی میزاریم حرفشون رو بزنند  - شرمنده  

رهیاب - باغدار

معرفت شناسی 7

اما یک سئوالی اینجا مطرح شد که واقعا تجربه گرایان را گیج کرد  .

سئوال هم این بود که شما مثلا اینجا نشسته اید یک هو یک سنگی می آید می خورد فرق سر مبارکتان .

چه چیزی از این قضیه می فهمید ؟

شما تجربه گرایید خوب سنگ را می بینید آن را ادراک می کنید به وجودش پی می برید .

سردردتان را با آن خونی که از فرق مبارک است جمع می کنید می فهمید که مجروح شده اید .

خوب دیگر به عنوان یک تجربه گرا چه می فهمید ؟

هیچی !!!!!! واقعا هیچی !!!!!!!

شما رابطه خونریزی از سرتان را و آن سنگ را که ندیده اید نسبت این دو را که ندیده اید پس این دو با هم ارتباطی ندارند .

البته اشتباه نشود تجربه گرای ما دیده است که سنگ به سرش خورد اما رابطه خونریزی  و سنگ را حدس زد و ندید .

حدس زد یعنی چه یعنی مغز مبارک که حالا مجروح هم هست با خود اندیشید و از اطلاعات خام حاصل از حواس چیزی را کشف کرد که در حواس نیست حدس زد که در اثر برخورد سنگ به سر احتمالا نه سنگ بلکه سر مجروح می گردد .

شاید هم به همین دلیل ما در این حادثه هیچگاه حال سنگ را نمی پرسیم بلکه حال سرمان را می پرسیم .

تازه یک چیز دیگر آن مغز مبارک اصلا پرتاب کننده سنگ را با هیچیک از حواسش ندیده اما فوری به ما دستور می دهد به دنبال پرتاب کننده سنگ بگردیم  اینگونه نیست ؟ پس چرا دنبال پرتاب کننده سنگ می گردیم ؟ دلیل روشن است ما از قبل می دانیم که هر پرتابی پرتاب کننده ای دارد و هر معلولی علتی دارد .

از کجا فهمیدیم که هر این رابطه علت و معلول در طبیعت پیرامونمان هست ؟ ما که این رابطه را مستقیما درک نمی کنیم .

خوب چه جواب باید تجربه گرایان بدهند ؟

خوب بزار بهشون وقت بدیم الان هل شدند


رهیاب - باغدار

معرفت شناسی 6

یک ایرادی را به تجربه گرایان گرفته بودند که مگر ما توهمات غیر واقعی نداریم


مثلا ما تصورا و تخیلاتی داریم که در عالم خارج معادلی ندارد


مثلا دیو ما دیو را از کجا آورده ایم  اگر در محیط نیست که نیست  پس زائیده عقل است


پس ما تمام داشته هایمان از محیط و بر اساس تجربه نیست


دیوید هیوم ( از تجربه گرایان پر دردسر ) جواب می دهند که هست خوب نگاه نکردید شاخ دیو روی سر گاو است و بدنش از انسان قرض گرفته شده و ذهن ما همانگونه که کلمات را با هم ترکیب می کند تصاویر را هم می تواند با هم ترکیب کند و دیو بسازد بعبارت دیگر هر چه در ذهن ما هست جزا یا کلا در محیط بوده .


خوب مثل اینکه این جماعت زیاد هم ضربه پذیر نیستند و حرف زیاد دارند برای گفتن .


اما ....


رهیاب - باغدار  

معرفت شناسی 5

پس یک تجربه گرا کسیست که اعتبار تجربه را قبول دارد و نه هیچ چیز دیگر ( منکر عقل نیست بلکه یافته های عقل را بدون تجربه نمی پذیرد ) و همچنین اعتقاد دارد که تمام آگاهی های ما منشا حواس پنجگانه ماست .

اما ریاضیات بنظر خیلی عقلانی می آید اینطور نیست ؟ هستند کسانی که می گویند نخیر خیلی از قبائل آفریقایی بیشتر از تعداد انگشتانشان را نمی شمارند چون بیشتر احتیاج ندارند یعنی اینکه نیاز  به بیرون از خودمان و به حواس محیطیست که مبنای ریاضیست و حتی مبنای دهگانه ریاضی مبنایش تعداد انگشتان ماست وگرنه مبنای دوتایی بهتر است من حتی نظر یک روانشناس غیر تجربه گرا را ( پیاژه )  را می خواندم که می گفت حل مسائل ریاضی که در رابطه با منافع محیطی ماست به مراتب برای ما و کودکانمان راحتتر است ( من خودم این را در مورد فرزندم امتحان کردم و درستی آن را تایید می کنم ) خوب همه اینها یعنی اینکه ریاضیات هم مبنای بیرونی دارد و نه عقلی صرف در عین اینکه اگر هم مبنای عقلی صرف برای آن قائل شویم در این صورت تنها دال بر این همان گوییست یعنی از لحاظ ریاضی دو سوی یک معادله ذهنی با هم برابرند و این همان گویی چیزی به اطلاعات ما نمی افزاید .

همین جمله و کنایه این همان گویی را به منطق می زنند یعنی منطق تحلیلی در بهتریم شرایط بازی با کلمات است که چه موقع چه جمله ای معادل چه جمله ایست و چه چیز همان است !!! و هیچ اطلاعات جدیدی به خودی خود از عالم خارج در اختیار ما نمی گذارد .

خوب تجربه گرا هستند دیگر شما زیاد ناراحت نشوید خیلی زور میزنند ککه همه چیز باید تجربی باشد .

شاید هم راست بگویند اما ما هنوز حرف و سخن باقی را نشنیده یم

رهیاب - باغدار

معرفت شناسی 4

اگه فرض کنیم من درست فهمیدم و منظور فلاسفه مکانیسم آگاهی و برسی محتوای آگاهی از حیث اعتبار باشد پس :

تجربه گرا کسیست که معتقد است هر آنچه ما فکر می کنیم که می دانیم از حواس پنج گانه حادث شده

شاید هم بخواهد بگوید هر آنچه از حواس پنجگانه کسب کنیم اینها اعتبار دارد و ما بقی را وله لش .

شما اگر عصبانی شده اید که پس ریاضیات و منطق چی اینا که از حواس پنجگانه نیامده اند  باید کمی صبر داشته باشید چون دارند برات صبر کن .

رهیاب - باغدار

معرفت شناسی 2

یک زمانی خیلی تعجب می کردم که این معرفت شناسان چرا اینقدر غیر واقعی فکر می کنند

مثلا ما همه می دانیم که حواس پنجگانه داریم چیزهایی را در حافظه داریم چیزهایی را در درونمان احساس می کنیم به چیزهایی منطقا می اندیشیم و استنتاج می کنیم تعقل می کنیم و مقایسه می کنیم و انتزاع می کنیم و ...

خوب پس ما از تمام توان و استعدادهای خود برای درکمان و فهمیدن اطرافمان و آگاهی و اطلاعاتمان و مصلحت ومخاطراتمان استفاده می کنیم با این وجود چه معنی دارد کسی پیدا بشود و بگوید همه چیز در تجربه است کس دیگری بگوید همه چیز در تعقل است و امثالهم و این نظرات خیلی پرت و پلا نیست ؟

شما چه فکر می کنید ؟ پرت و پلا نیست ؟

باغدار - رهیاب

معرفت شناسی 3

در پست قبلی سئوال را طرح کردیم که اگر همه ما از همه طروق ممکن به آگاهی هایمان اضافه می کنیم چرا جماعت فیلسوفان به انواع تجربه گرا و حس گرا و رفتار گرا تقسیم شده اند آیا تجربه گرایان تا کنون در باره چیزی تعقل نکرده اند یا حس گرایان تا کنون تجربه ای نداشته اند ؟

جواب ساده است

منظور از آگاهی نزد فیلسوفان  میزان اعتبار اطلاعات دریافتیست نه فقط اطلاعات دریافتی

بسیاری از ادراکات ما حاوی اطلاعات غیر معتبر است .

مکانیسم واقعی آگاهی چیست ؟ معنای آن چیست ؟ چگونه ان را اعتبارسنجی کنیم ؟

خوب حالا شاید فیلسوفان را بهتر درک کنیم و قبول کنیم که مخشان تاب ندارد .

باغدار - رهیاب

باغ فلسفه

اینجا باغی از فلسفه است نه چون گلخانه همه آراسته و به صف که چون باغی پر از گلهای رنگارنگ .


ما از هر دری خواهیم گفت و بر هر جنبه ای نظری خواهیم انداخت .


نه آنقدر سطحی و عامیانه نه آنقدر تخصصی و جز نگرانه .


بیشتر نمی گویم تا خود وبلاگ که زبان باز کرد خود بگوید که معتبر تر است.


باغدار - رهیاب